آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی، چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو شجریان، زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی، شعر در مورد شاعر بودن، معنی بیت آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست، معنی بیت مکن تا توانی دل خلق ریش، معنی شعر غریبی که پر فتنه باشد سرش، معنی شنیدم که در وقت نزع روان به هرمز چنین گفت نوشیروان،

آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی-معنی بیت آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست

معنی بیت مکن تا توانی دل خلق ریش همراه با تروما ، بلافاصله آدرنالین ، درد و ترس بیاید همچنین ممکن است مقداری پارچه و توری زیبا و زیبا برای پرتاب کردن سف..

ادامه مطلب